English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3309 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
valedictory U مربوط به خداحافظی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
valedictions U خداحافظی
leave taking U خداحافظی
valediction U خداحافظی
to bid farewell U خداحافظی کردن
to bid a U خداحافظی کردن
to take french U بی خداحافظی رفتن
to take french leave U بی خداحافظی رفتن
to bid U خداحافظی کردن از
to take ones farewell of U خداحافظی کردن از
without a by your leave U بی اجازه بی خداحافظی
to say goodbye to somebody U با کسی خداحافظی کردن
to say so long to somebody U با کسی خداحافظی کردن
to say so long to the end of the year U با سال پیش خداحافظی کردن
token U یادگاری [وقتی که کسی خداحافظی می کند]
We should be leaving now. U باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
to wave farewell U باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
bid U خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
bids U خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
grace cup U گیلاس مشروب پس از شام گیلاس خداحافظی
stirrup cup;stirrup cup U پیاله بدرود پیاله خداحافظی یاجدایی
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
condequent U مربوط
relevant U مربوط
curatorial U مربوط به
for U مربوط به
correspondents U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
eight bit system U مربوط به یک
germane U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
apposite U مربوط
irrelevant U نا مربوط
lineal U مربوط به خط
as for U مربوط به
coordinate U مربوط
affined U مربوط
proper U مربوط
pertinent U مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
pertinent U مربوط به
correspondent U مربوط به
pertaining U مربوط به
coherent U مربوط
related U مربوط
caprine U مربوط به بز
pertinenet U مربوط
fossil U مربوط بادوارگذشته
fossils U مربوط بادوارگذشته
genethliac U مربوط به طالع
garlicky U مربوط به سیر
communist U مربوط به کمونیسم
communists U مربوط به کمونیسم
gallinaceous U مربوط بماکیان
climatic U مربوط به اب وهوا
dependent U مربوط محتاج
ammino U مربوط به امونیاک
concerns U مربوط بودن به
operatic U مربوط به اپرا
outbound U مربوط به خارج
racing U مربوط بمسابقه
futuristic U مربوط به اینده
vehicular U مربوط به خودرو
concern U مربوط بودن به
acetarious U مربوط به سالاد
achaean U مربوط به اخائیه
pyrotechnic U مربوط به فن اتشبازی
personal U مربوط به کسی
sensorimotor U مربوط به حس حرکت
amebic U مربوط به امیب
ameban U مربوط به امیب
ameba U مربوط به امیب
amazonian U مربوط به امازونها
pyric U مربوط به سوختن
aguish U مربوط به تب و لرز
polar U مربوط به قط بها
polar U مربوط به قطب
Hellenic U مربوط به یونان
aluminous U مربوط به الومینیوم
mammary U مربوط به پستان
mammary U مربوط به پستانداران
agrologic U مربوط بخاکشناسی
ameboid U مربوط به امیب
achaian U مربوط به اخائیه
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
fistulous U مربوط به ناسور
quadrantal U مربوط به تراز
adulterous U مربوط به زنا
shipboard U مربوط به ناو
procephalic U مربوط به جلو سر
coherently U بطور مربوط
womanish U مربوط به زن یا زنان
filiate U مربوط ساختن
professorate U مربوط به استادی
occupational U مربوط به شغل
verb U مربوط به صدا
verbs U مربوط به صدا
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
contiguous U مربوط بهم
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
attached U مربوط متعلق
meteorological U مربوط به هواسنجی
immunologic U مربوط به مصونیت
haemic U مربوط بخون
military U مربوط به نظام
sartorial U مربوط به خیاطی
congressional U مربوط به کنگره
inspectional U مربوط به بازرسی
thematic U مربوط بموضوع
insurrectional U مربوط به شورش
goidelic U مربوط بسلت
nuclear U مربوط به اتمی
my U مربوط بمن
feminine U مربوط به جنس زن
glyptic U مربوط به حکاکی
astrological U مربوط به نجوم
hypophyseal U مربوط به هیپوفیز
hominoid U مربوط به بشر
surgical U مربوط به جراحی
marital U مربوط به زناشویی
matrimonial U مربوط به ازدواج
ceremonials U مربوط به جشن
ceremonial U مربوط به جشن
hawaiian U مربوط به هاوایی
familial U مربوط به خانواده
horsy U مربوط به اسب
affiliate U مربوط ساختن
aesthetically U مربوط به علم
aesthetic U مربوط به علم
hydrographic U مربوط به اب نگاری
municipal U مربوط به شهرداری
hydropic U مربوط به استسقاء
hydrostatic U مربوط به فشار اب
irrelative U نا مربوط مطلق
commercial U مربوط به تجارت
janitorial U مربوط به فراشی
centenarian U مربوط به قرن
norse U مربوط به اسکاندیناوی
budgetary U مربوط به بودجه
nasal U مربوط به بینی
retired U مربوط به بازنشستگی
affiliating U مربوط ساختن
affiliates U مربوط ساختن
affiliated U مربوط ساختن
fractional U مربوط به بخشها
numeric U 1-مربوط به اعداد. 2-
fractional U مربوط به بخشهایی
osteal U مربوط باستخوان
ovarial U مربوط به تخمدان
pertain to U مربوط بودن به
pertian U مربوط بودن
prospective U مربوط به اینده
existential U مربوط به هستی
nautical U مربوط به کشتیرانی
aeronautical U مربوط به فضانوردی
centenarians U مربوط به قرن
geriatric U مربوط به پیری
larcenous U مربوط به دزدی
technologically U مربوط به فناوری
technological U مربوط به فناوری
textual U مربوط به متن یا نص
speculative U مربوط به اندیشه
American U مربوط بامریکا
metabolical U مربوط به متابولیزم
Americans U مربوط بامریکا
acrobatic U مربوط به بندبازی
glossal U مربوط به زبان
circumstantial U مربوط به موقعیت
anal U مربوط به مقعد
baronial U مربوط به بارون
ovarian U مربوط به تخمدان
parental U مربوط به والدین
versicular U مربوط به ایات
post- U مربوط به پست
post U مربوط به پست
weaponary U مربوط به اسلحه
woodsy U مربوط به جنگل
bawdy U مربوط به جاکشی
yester U مربوط به دیروز
residential U مربوط به اقامت
Recent search history Forum search
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1life cycle ceremonies
1It's not business to you
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2شما اهل کجا هستید
1offshoring
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com